fish slice

fɪʃ sla͡is


فارسی

1 عمومی:: اسباب‌ ماهی‌ گردانی‌، كارماهی‌ بری‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code